نـظـری پـيـرامـون اعـلام
دوم بهمن
بعنوان روز و جشن ملّی و سراسری کُرد
ناصر ايرانپور
در جهان امروز هيچ ملت و دولتی را نميتوان يافت که از سمبول (نماد) مشخصکنندة خود برخوردار نباشد. اين امر حتی برای نهادها و سازمانهای سياسی، صنفی، ورزشی، فرهنگی داخلی و بينالمللی نيز صدق ميکند. بسياری اوقات يک آرم و يا حتی يک رنگ معين کافی است برای تشخيص ماهيت و هويت سازمان و يا دولتی که اين علائم به آنها منتسب ميگردند. بر همه مبرهن است که مثلاً هلال، شمشير و پرچم سبز غالباً از اسلامیبودن و داس و چکش و ستاره و رنگ سرخ از سوسياليستی بودن حکايت مينمايند.
بخشی از نمادها بار و تأثير ايدئولوژيک دارند، برخی بيشتر سياسی ميباشند، برخی صنفی و تجاری و برخی ديگر نيز ملی هستند و »نمادهای ملی« ناميده ميشوند.
مقصود از نمادهای ملی نيز اجزاء يا عناصر نهادی و تعيينکنندة هويت ملی يک ملت يا خلق ميباشند. نمادهای ملی با گذشتة تاريخی و به ويژه با فرهنگ هر ملت پيوند تناتنگی دارند و از آن مايه ميگيرند. اين نمادها از سوی ملتهايی که از دولت خود برخوردارند، نهادينه شده و به روزهای تعطيلی ملی و به نمادهای رسمی و دولتی مبدل گشتهاند. پرچم ملی، آرم، سرود ملی، اماکن و روزهای تاريخی و اعياد و همچنين شخصيتهای ملی ـ تاريخی مهمترين سمبلهای ملی ميباشند.
اهميت سمبلها (نمادها) از آنجا ناشی ميشود که انسانها از ديرباز از طريق و به کمک آنها با هم در پيوند و ارتباط بودهاند. نمادها نقشهای مهمی را ايفا ميکنند: آنها يا تبلور مضامين اعتقادی و آرمانی ميباشند و در آنها آن اشتراکات فردی و جمعی با هم عجين ميشوند که اشکال بيان و نمود زبانی ندارند و بدين ترتيب نشانی بر وجود يک نوع ناخودآگاهی هستند، حکايت از تصورات معين در مورد جهان و مفاهيم و معانی دارند؛ يا معرف يک ملت، دولت، ارگان و ... ميباشند؛ يا نقش و رسالت متحدکننده (انتگراتيو) دارند؛ يا تعلق و اراده مشترک سياسی را نمايان مينمايند و يا مجموعهای از اين نقشها را ايفا ميکنند.
ملتها نيز به مانند انسانها از طريق سمبلها با هم در ارتباطند. آن هنگام که Neil Armstrong آمريکايي در 21 ژولای 1969 برای نخستين بار پا روی ماه گذاشت، اولين کاری که کرد اين بود که پرچم آمريکا را در آن به اهتزاز درآورد. آن هنگام که سربازان ارتش سرخ اتحاد شوروی برلين را فتح کردند، پرچم خود را بر رأس مکانهای مهم پايتخت آن هنگام نازيها برافراشتند.
عموماً پرچم در کنار آرم مهمترين سمبل معينکنندة يک ملت يا دولت به ويژه به سوی بيرون ميباشد. اما با اهميتترين نمادها به سوی داخل جامعه نخست سرود ملی و سپس تعطيلات رسمی و ملی ميباشند.
سرود ملی »ای رقيب« و بعدها پرچم کردستان نشانهها و نمادهای سمبوليک در فرآيند تاکنونی ملتسازی کُرد ميباشند. در نهادينه شدن پرچم، نقش ارزنده و تاريخی مسعود بارزانی را نبايد از نظر دور داشت و تحسين نکرد. اين بيرق اولين بار در جمهوری کردستان به اهتزاز درآمد و نيروی سياسی تشکيلدهندة اين جمهوری »حزب دمکرات کردستان« بود. درحاليکه »حزب دمکرات کردستان ايران« بعدها نه تنها هيچ تلاشی را برای به رسميت شناختن و فراگير شدن اين پرچم چون پرچم کردستان نکرد، بلکه از قريب 30 الی 40 حزب کردستانی، اثباتاً آخرين حزبی بود که به ناچار اين پرچم را به عنوان پرچم کردستان به رسميت شناخت! به هر حال، امروز بارزترين مشخصة سمبوليک هويت کردی و کردستانی پرچم زيبای کردستان ميباشد. جای مباهات است که هيچ مراسمی نيست که از سوی يک سازمان و يا حتی انجمن کوچک کردی برگزار گردد و در آن پرچم کردستان افراشته نشود. خوشبختانه اکنون پرچم کردستان به مثابة مهمترين عنصر مشخصکنندة هويت فرامرزی ملي ـ فرهنگیمان جا افتاده است.
در اين راستا بايد گامهای راسختری برداشت.
2ی ڕێبهندان، روز تأسيس نخستين جمهوری و دولت مدرن و ملی کُرد ـ به مانند پرچم کردستان ـ ارادة ملی ما جهت به دست گرفتن سرنوشت سياسی و ملی خود را به نمايش ميگذارد. بر همين اساس تجليل از آن دارد خوشبختانه فراحزبی، فراايدئولوژيک و فرامرزی ميشود، به نحوی که امروز ديگر همة طرفهای سياسی کُردی در گراميداشت آن مشارکت ميکنند.
لذا بايد بعنوان گام بعدی، اين روز را چون روز جشن ملی کرد در کردستان و در دياسپورا تعيين و اعلام رسمی نمود. شايسته است که 2ی ڕێبهندان در سراسر کردستان ـ و البته در مرحلة نخست در کردستان عراق ـ تعطيل عمومی اعلام شود. تعطيلی 2ی ڕێبهندان بايد در بخشهای ديگر کردستان نيز به يک خواست سياسی و مدنی مردم تبديل شود. ضرورت دارد که 2ی ڕێبهندان چون »سهمبول و هــێـمــای نـهتـهوايـهتـی« به ذهن همة مردم کردستان رسوخ کرده، به روان جمعی تبديل شده و نهادينه گردد. همچنانکه مبارزه برای آزادی برگزاری نوروز در کردستان ترکيه تا اندازهای ببار نشست و دستاوردهايي در پی داشت، اين تلاش مدنی و سياسی نيز يقيناً دستاوردهای گرانبهايي را برای تسريع و تکامل روند ملتسازی و رهايي مردممان در پی خواهد داشت.
5 فورية 2007