خطاب به آقای حسن رحمانپناه:
لطفاً زمين و زمان را خصم نپنداريد!
ناصر ايرانپور
رفيق رحمانپناه،
مقالة "آزموده را آزمودن خطاست" را از شما مطالعه نمودم و بايد اقرار کنم که مرا ابتدا بسيار مأيوس نمود. از خود پرسيدم که آيا میشود سرنوشت مردم را دست شما "رهبران" گرانمايه داد، حال که ظرفيت پذيرش نزديکترين رفيق و همسنگر خود را نداريد. اما سپس به خود اميد دادم که يقينا اعضای ديگر اين تشکيلات و به ويژه مخاطبان شما در خود حزب چنين رويکردی ندارند.
دوست عزيز، همانطور که مستحضر هستيد، بنده قبلا به صراحت گفتهام که ره و مسلک و هدف برگزيده شدة رفقای "فراکسيون" را قابل پذيرش میدانم و علیالخصوص خوشحالم از اينکه ـ به استثنای يک مورد ـ در دام شانتاژ و جوسازی شماها نيافتادهاند. آنها تلاش میکنند رسم و رسوم ديگری را جايگزين فرهنگ غيرمتساهل مسلط بر تشکيلاتشان نمايند؛ آنها اهداف خود را ـ تا اندازهای ـ شفاف فرموله کردهاند، دنبال بهانهجويی نيستند و تاکنون تلاش نمودهاند، به اهداف خود نه به شيوة انشعاب و انشقاق که به گونه و از راه مبارزة فکری درون تشکيلاتی نيل آيند. و اين آن چيزی است که شما را دچار آشفتگی نموده است، چون نمیدانيد چگونه با آن تعامل کنيد (اميدوارم صراحت کلام بنده را حمل بر بیادبی ننمائيد).
من بعنوان انسان علاقمند به سرنوشت اين تشکيلات اميدوارم که شما متد برخورد خود را تغيير دهيد. دقت کنيد که اين دفاع شما از وحدت حزبی از گونة دفاع شووينيستهای به قول شما "ايرانی" از وحدت و يکپارچگی و تماميت ارضی ايران" است. مطمئن باشيد که موفقيت شما در حفظ وحدت حزبی بيشتر از موفقيت آنها در حفظ وحدت ارضی نخواهد بود.
اميد میرود که رفقای "فراکسيون" نيز
ا) با متانت بيشتر راه برگزيده را ادامه دهند و
2) راه را برای همکاری با بخشهای ديگر کومهله و با مستقلين سابقا کومهلهای هموار سازند.
آنها نه دشمن همديگر که حتی رقيب همديگر نيز بشمار نمیروند. حال که روند ناخوشايند رويدادها آنها را در ظرفهای متعدد، اما مشابه و همهدف تشکيلاتی قرار داده است، نبايد اين امر آنها را از همفکری و همياری و رفاقت سياسی و شخصی باز دارد.
خواهش من هم از شما رفيق حسن رحمانپناه نيز اين است که تلاش کنيد از تئوری توطئه و خط و نشانکشيدنها برای رفقای خود دوری جوئيد، اين چنين آنها را بطور مصنوعی در صف دشمنان خود قرار ندهيد. برای من قابل فهم نيست که حالا که اين رفقا به "رهبر" بودن شما راضی هستند و میخواهند با شما در يک تشکيلات باشند، شما چه مشکلی میتوانيد داشته باشيد، چه که هميشه برعکس بوده است؛ اقليتی بهانهجويی نموده و دنبال مترصدی برای انشعاب. و اين اکثريت و يا "رهبری" بوده که پيوسته ناز آنها را کشيده و حتی امتياز داده که جدا نشوند، درحاليکه شما آنها را تشويق (و ظاهرا مجبور) به انشعاب میکنيد، البته چنانچه قبلا مشمول تصفية شما قرار نگيرند.
شما به تقسيمکار ادعايی در بين مخاطبان خود اشاره فرمودهايد. اما چنين به نظر میرسد که شما نيز از همچون موهباتی برخوردار شدهايد: رفيق سيد ابراهيم همچون گذشته نقش آکتر پشت پرده و سانتر را بازی میکند؛ رفيق صلاح مازوجی در تلاش تئوريزه کردن مبانی فکری حفظ حکا است و شما را نيز چون فرماندة لشکر به ميدان جنگ فرستادهاند. اگر در اين مبارزة بیامان پيروز شديد که فبها و اين ظفر "همگی" (کاک سيد ابراهيم و کاک صلاح) خواهد شد و اما وای به روزی که شما نافرجام شويد؛ در آن صورت شکست فقط مال شما خواهد بود.
در ضمن دوست عزيز، قراری که گويا کميته مرکزی صادر نموده و شما از آن نقل قول آوردهايد، عذر بدتر از گناه است: مطمئن هستم، اگر کسی از وجود چنين "قراری" برايم میگفت، بدون مکث میگفتم که "شايعه است؛ چنين چيزی امکان ندارد"! لطفا مرا از هتاکی برحذر داريد، اما اين کلام شما مرا ياد يکی از جملات مشهور شاه آورد که به مضمون گفت، هر کس که میخواهد سياست کند، وارد حزب رستاخيز شود، در غيراينصورت، يا خفهخون بگيرد و يا ايران را ترک کند. تازهگيها رئيس حکومت بغايت "دمکراتيک" (!!) ترکيه هم در ارتباط با حقخواهی کردها و هويت مستقل کردی از همچون فرمايشات داهيانهای داشته است.
کاک حسن گرامی، اينقدر هم با استناد به "اساسنامه" از ديگران سلب حقانيت نکنيد. فراموش نکنيد که حکومتهای خودکامه با استناد به همين مبانی (قانون اساسی) است که احزابی چون حزب شما را "منحله" و غيرقانونی (!) اعلام میکنند. از شما انتظار میرود، قدری خويشتنداری کنيد و از خودستايیها و خودبزرگبينیهای محيرالعقول پرهيز کنيد، البته اگر میخواهيد مردم شما را جدی بگيرند.
رفيق رحمانپناه، در نوشتهی مورد بحث، شما تلويحا و مستقيما مخاطبان خود را به بیبضاعتی متهم نمودهايد. تاجايی که به ياد دارم، قريب 4 ـ 5 سال پيش حزب شما را در ارتباط با بحث فدراليسم به ديالوگ دعوت نمودم، درحاليکه از انجام چنين بحثی سرباز زدهايد و مونولوگ را به آن ترجيح دادهايد. باری ديگر میپرسم: تاکجا آمادگی انجام اين گفتگو را داريد؟ آيا حاضريد اين بحثها را در ارگانتان انعکاس دهيد و يا در "جهان امروز" و فردای شما تنها مجاز است که در مخالفت با آن نوشت و دنيای "پيشرو" شما دگرانديشی نمیشناسد؟
با درود
13 دسامبر 2008
ناصر ايرانپور